سنتور پویا شاطرحسینی
تنبور سینا آژنگ
پیانو کارن حقایقی
تنبک پارسا بهرامی
فلوت پایا محمودنژاد
تصویرسازی امیرحسین سروی
آب مرکب محمدامین حنفی
خوشنویسی تحریری محمد رضازاده
رنگ روغن امیرمحمد شاملو
مدادرنگی آرشام عابدینی تاج
خوشنویسی تحریری اردوان شلالوند
آبرنگ ایلیا عسگری
پاستل گچی پدرام منتظری
مدادرنگی محمد رضازاده
خوشنویسی تحریری سیدفرهان موسوی زاده
جملاتی برای آرام کردن کودک پرخاشگر
مدیریت خشم، مهارتی است که هر نوع بچه ای از آن نفع می برد
فرقی نمی کند کودک شما درمواجهه با چیزی که باب میلش نیست به آرامی واکنش نشان دهد یا در بهترین حالت، مثل ترقه منفجر شود، مدیریت خشم، مهارتی است که هر نوع بچه ای از آن نفع می برد.
ما به
عنوان والدین با کنترل احساسات خودمان در برابر طغیان های خشم مان، می توانیم اساس
و شالوده ی فراگیری این مهارت مهم را برای فرزندان مان بنا کنیم. این بار که با کج
خلقی ها و بهانه گیری های کودک نوپای تان و یا شانه بالا انداختن فرزند نوجوان تان
روبرو شدید با بکار بردن یکی از عبارات زیر، بهترین قدم را به جلو بردارید:
نگویید
: اینقدر همه چیز را پرت نکن!
بگویید: وقتی اسباب بازی هایت را پرت می کنی من فکر می کنم دوست نداری با آنها بازی کنی. آیا این طور است؟ این تکنیک گوینده/شنونده، برای کمک به ارتباط دهی احساسات به شیوه ای غیررودررویی است. این شیوه نه تنها مسیرهای گفتگو را باز نگه می دارد بلکه شما الگویی می شوید برای این که نشان دهید موقعیت پیش آمده از نگاه شما چگونه است، در نتیجه کودک شما فرصت این را پیدا می کند تا حادثه پیش آمده را مجددا از نگاه خودش و با زاویه ای دیگر بازبینی کند.
نگویید:
بچه های خوب این کار را نمی کنند!
بگویید: لازم است چکار کنی تا برای بیرون رفتن آماده شوی؟ به بچه ها اجازه دهید به پروسه های تغییر و گزار در زندگی شان فکر کنند. این کمک می کند تا از جنگ و جدال دور بمانید.
بگویید: بچه های خوب و حتی بزرگ ترها هم گاهی عصبانی می شوند،
اشکالی ندارد، این عصبانیت هم خواهد گذشت. بگذارید روراست باشیم. بچه های شما هرچقدر بزرگ
تر شوند، با مشکلات بزرگ تری هم مواجه خواهند شد، و احساسات شدیدتری هم خواهند
داشت. این که به آنها بگویید بچه های خوب یا کسی که بزرگ شده عصبانی نمی شود، خسته
نمی شود یا مضطرب نمی شود واقعا دروغ است. همچنین باعث می شود بچه ها احساسات شان
را سرکوب کنند و مانع جریانات احساسات شان به شیوه ای سالم شوند.
نگویید : عصبانی نشو!
بگویید: من هم گاهی عصبانی می شوم. بیا شعار جنگی مان را فریاد بزنیم تا خشم مان مهار شود. تحقیقی جدید نشان می دهد وقتی جسم مان آسیبی می بیند ودرد داریم، فریاد زدن واقعا می تواند در رساندن پیام درد به مغز اختلال ایجاد کند، یعنی دردمان کمتر شود. شاید فرزندتان هنگام عصبانیت دردی نداشته باشد اما دادوبیداد کردن می تواند انرژی خشم را به شیوه ای بازی گونه رها نماید. با فرزندتان یک شعارجنگی انتخاب کنید تا در چنین شرایطی با صدای بلند ازآن استفاده نمایید، مثلا : آزااااااااااااااااادی!
نگویید: جرأت نداری بزنی!
بگویید: اشکالی ندارد که عصبانی باشی، اما به تو اجازه نمی دهم به کسی آسیب بزنی. ما باید امنیت همدیگر را حفظ کنیم.این عبارت، این پیام جدی را می رساند که بروز عصبانیت ایرادی ندارد، اما واکنش فیزیکی ممنوع است. جداکردن این دو به کودک تان کمک می کند تا یاد بگیرد به همین شیوه رفتار کند.
نگویید: تو خیلی بدقلق و سرسخت شده ای!
بگویید: ای موضوع خیلی سخت و ناخوشایند است، می دانم؛ با هم حلش می کنیم. وقتی بچه ها سرسختی می کنند و کوتاه نمی آیند، خیلی همه است که دلیلش را بفهمیم. این عبارت، این ایده را تقویت می کند که شما هم درکنار او هستید نه مقابل او، و با هم طبق یک هدف پیش می روید.
نگویید: فهمیدم، باید در اتاقت تنها باشی!
بگویید: بیا از هم دور باشیم تا هردو آرام شویم. این عبارت، " تنها ماندن " را به " باهم بودن " بر می گرداند و اجازه می دهد به جای تنها ماندن، ارتباط دوباره ای برقرار شود.
نگویید: همین حالا دندان هایت را مسواک بزن!
بگویید: می خواهی اول دندان های عروسکت را مسواک بزنیم یا دندان های تو را؟ برای بچه های نوپا، کج خلقی و بهانه گیری شیوه ای برای کنترل کردن محیط شان است. شما با این عبارت به او حق انتخاب می دهید و در نتیجه احساس می کند تا حدودی کنترل دست اوست.
نگویید: شامت را بخور وگرنه گرسنه به رختخواب خواهی رفت!
بگویید: به نظرت چکار می توانیم بکنیم تا این غذا خوشمزه تر شود؟ این عبارت، مسئولیت پیداکردن راه حل را به دوش فرزندتان می گذارد.
نگویید: اتاقت نفرت انگیز است!
بچه های شما هرچقدر بزرگ تر شوند، با مشکلات بزرگ تری هم مواجه خواهند شد، و احساسات شدیدتری هم خواهند داشت. این که به آنها بگویید بچه های خوب یا کسی که بزرگ شده عصبانی نمی شود، خسته نمی شود یا مضطرب نمی شود واقعا دروغ است.
بگویید: به نظرت چطور است که همین الان باهم این قسمت کوچک از اتاقت را تمیز کنیم؟ من کمکت خواهم کرد. به جای متمرکز شدن بر کار سخت و ناخوشایند تمیز و مرتب کردن آن همه ریخت و پاش ، هدف را ساده سازی کنید، یعنی روی یک شروع ساده متمرکز شوید. شروع ساده ی یک کار سخت و نامطلوب می تواند نیرو و انگیزه ادامه ی آن را ایجاد کند.
نگویید: ما داریم میریم!
بگویید: لازم است چکار کنی تا برای بیرون رفتن آماده شوی؟ به بچه ها اجازه دهید به پروسه های تغییر و گزار در زندگی شان فکر کنند. این کمک می کند تا از جنگ و جدال دور بمانید و به آنها فرصت می دهد تا به مغزشان پیام دهند که درحال تغییر به سمت انجام فعالیت جدیدی هستند. همچنین وقتی قرار نیست واقعا بدون او خانه را ترک کنید، می توانید ادای این کار را درآورید.
نگویید:
اینقدر ناله و نق نق نکن!
بگویید: یک بار دیگر با صدای عادی خودت حرفت را تکرار کن. گاهی بچه ها آه و ناله می کنند در حالی که خودشان هم نمی دانند چه می کنند. وقتی از آنها می خواهید حرف شان را مجددا با صدای عادی شان بگویند، به آنها یاد می دهید که " طرز " بیان شان اهمیت دارد.
نگویید:
اینقدر شکایت نکن!
بگویید: من می فهمم چه می گویی. راه حلی داری؟این عبارت، مسئولیت را به فرزندتان محول می کند. این بار که فرزندتان بدون وقفه از مدرسه، شام، خواهروبرادرش، ... شکایت کرد، از او بخواهید فکرش را بکار بگیرد و راه حل ارائه دهد. به او یادآوری کنید هر راه حلی به ذهنش می رسد بگوید، فرقی نمی کند چه باشد.
توجه به ویژگیهای رشد کودکان دوره ابتدایی
خصوصیات ذهنی
الف) کودکان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدایی )
*علاقه زیاد به یادگیری
با وجود انگیزه های درونی پاک و بیآلایش کودکان،معلم برای یادگیری مطالب و مفاهیم زیادی به شیوه های برانگیختن کودکان به فعالیتهای داوطلبانه ندارد. فقط کافی است به موقع کودکان فرصت فعالیت را بدهد و از آن استقبال کند .
* علاقه به حرف زدن ( ارتباط نزدیک زبان وو تفکر )
این روش کودکان مهارت بیشتری در سخن گفتن دارند تا نوشتن ،علاقه زیاد به پاسخگویی
بدون توجه به صحیح به بودن پاسخ در این کوکان وجود دارد. به همین سبب کنترل فعالیت کودکان در کلاس مشکل میشود آموزش رعایت نوبت در سخن گفتن و تمرین خوب گوش کردن به سخنان دیگران، ضرورا پیدا میکند. باید دقت شود به همه بچهها فرصت یکسانی در این رابطه داده شود. و جی آرام و آزاد فراهم شود که در دانشآموزان آزادانه و بدون ترس،توبیخ یا تمسخر دگیران به ارائه نظر در کلاس بپردازد .
* تفکر عینی
تفکر کودک به تجارب عملی او محدود است لذا قادر به تعمیم دادن و مواجهه با موقعیتهای فرضی نیست او در درک مفاهیم انتزاعی محدودیتهایی دارد. برای این کودکان، یادگیری از طریق فعالیت و تجربه مستقیم است برای اینکه کودکان به روش خود بیاموزند، به آنها امکانات و فرصتهایی داده شود تا به آرامی شروع به کار نموده و تولید کننده بالقوه ای شوند،لذت کالم کردن یک کار هنری یا تکلیف را احساس کنند و بتدریج بیاموزند که برای کامل کردن فعالیت های خود، توجه دائمی و پشتکار لازم است .
ب) کودکان 9 تا 12 سال ( دوره دوم ابتدایی )
* کنجکاوی درباره همه چیز
بدیهی است که کنجکاوی در همه کودکان وجود دارد ودر تربیت کودک باید از آن به بهترین وجه استفاده شود. بزرگسالان به جای پاسخگویی بیدرنگ سوالهای کوکان، ابتدا نظر آنها را جویا شده، سپس آنها را تشویق نموده و به سویی هدایت کنند تا پاسخها را خودشان بیابند. وتا آن هنگام که علاقه و اشتیاق به آموختن و یا انجام فعالیتی را دارد او را تشویق نمایند .
* گذر از تفکر عینی به تفکر انتزاعی
تفکر کودک در این مرحله هنوز به تجارب مستقیم و عملی بستگی دارد. کودک در زمنیههایی که به درک مستقیم نرسیده است از طریق مقایسه شباهتهای موضوع جدید با آن چه قبلاً تجربه کرده است به استدلال میپردازد بهتر است در مورد مفاهیم انتزاعی از جمله مفاهیم دینی فرصت داده شود کوک افکارش را بیان کند تا از این طربق سطح آگاهی او را در مورد مفاهیم گوناگون تشخیص داد و میزان درک او را فهمید. به کودک اجازه دهید تا به روش خود و در حد توانایی خود، آن مفهوم را توضیح دهد . کوششهایی که صرف سریعتر رسیدن کودک به تفکر انتزاعی است احتمالا بیحاصل بوده و بالعکس.، باعث سردرگمی و اضطراب او میشود.
خصوصیات اجتماعی
الف) کودکان 6 تا 9 سال ( دوره ابتدایی )
* انتخاب دوست
کودکان این دوره ، در گزیدن دوست خوب سختگیری بیشتری دارند و احتمالاً یک دوست صمیمی کم و بیش دائمی دارند، در این ارتباط باید مراقب کودکانی که در دوستیابی مشکلاتی داشته و منزوی هستند بود.
* بازیهای سازمان یافته
بازی دنیای کودک است و مربیانی که از طریق بازی مفاهیم لازم را به کوکان آموزش میدهند و در کار خود توفیق بیشتری کسب مینمایند . در بازی کودک رابطه امنی با همسالان خود و برزگسالان برقرار میکند و مجال می یابد که با شیوه مخصوص خود و عبارات خاص خود،احساسات ،نگرشها و افکار خویش را مطرح نماید.
کودکان این دوره به بازیهای سازمان یافته در گروه های کوچک علاقمندند از طریق بازی میتوان قواعد و قوانین اجتماعی از قبیل رعایت نوبت ،احترام دیگران،نظم و.... را آموزش داد.
افزایش رقابت با همسالان
در این دوره میل به رقابت با دیگران افزایش یافته و لاف زدن و دعواهای کلامی بین آنها دیده میشود. با وجود اینکه رقابت در حد مطلوب آن برای ایجاد انگیزش مناسب و مفید است اما باید مراقب نتایج منفی رقابت های آنان بود لذا باید از مقایسه کودکان در کلاس درس پرهیز نموده و از چشم و همچشمی آنها جلوگیری شود. کودکان باید به رقابت با خویش تشویق شوند. اگر کودک در رقابت با خود احساس موفقیت و رضایت کند دیگر نیاز نخواهد داشت که در زمینه توانایی های خود لاف بزند. همچنین رقابت سالم گروهی باید جایگزین رقابت با افراد شود.
* انتخاب آرمانها و اهداف والدین و معلم
استانداردهای رفتار کودکان این دوره معمولا توسط والدین و معلمان مشخص میشود لذا از کمال طلبی و اهداف آرمانی برای تعیین رفتار مناسب آنها باید پرهیز شود.